سرویس علم و فناوری عیارآنلاین،تأثیر نیروی انسانی بر توسعه و پیشرفت کشورها از جوانب مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر کسی پوشیده نیست. بنابراین بسیاری از کشورها اقدامات بسیاری را بهمنظور تأمین زیرساختهای لازم مانند آموزش و پژوهش جهت بهرهگیری از نیروها انجام میدهند. بر همین اساس دولتها آموزشوپرورش انسانها را بهعنوان یکی از وظایف اصلی خود تعیین میکنند و هزینههای بسیاری را در این راستا انجام میدهند.
در کشور ما نیز از دیرباز دانشمندان و اندیشمندان در حوزههای مختلف وجود داشته و دارند. عوامل مختلفی در کشور جهت رشد و بهکارگیری نیروی انسانی جهت خدمت در حوزههای مختلف درگیر هستند. درواقع رشد، پرورش و بهکارگیری نیروی انسانی در یک نظام رخ میدهد و عوامل این نظام و ارتباطات آن هستند که تعیینکننده موفقیت آن خواهند بود. دانشآموزان، مدارس، والدین، وزارت آموزشوپرورش و ساختارهای ذیل آن، وزارت علوم، فناوری و تحقیقات و ساختارهای ذیل آن، دانشگاهها، شرکتهای و مجموعههای تولیدی دولتی و خصوصی، پژوهشگاهها، بنیاد ملی نخبگان و بسیاری نهادهای دیگر، بازیگران این نظام هستند.
علیرغم تأثیر ارتباطات نهادهای مختلف در آموزش، پرورش و بهکارگیری نیروی انسانی، نگاه خطی و تکبعدی به مسئله مذکور را میتوان عامل اصلی عدم عملکرد نهچندان مطلوب این نظام دانست. از یکسو سیاستگذاران این عرصه در کشور صرفاً به آموزشهای تکبعدی دانش آموزان و دانشجویان پرداختند و از ابعاد دیگر انسانی آنچنانکه میبایست توجه نداشتند و از سوی دیگر همواره در میان دستاندرکاران، این تفکر وجود داشته است که صرفاً با آموزش دانشآموز و سپس حضور آن در دانشگاه نیرو رشد یافته و بهصورت کارآمدی به کار گرفته خواهد شد.
عواقب این موضوع را میتوان در عدم همخوانی کمی و کیفی نیروهای آموزشدیده در رشتههای مختلف با نیاز بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور و به دنبال آن اشتغال غیر کارآمد نیروهای انسانی پرورشیافته دانست. این عدم همخوانی مشکلات بسیاری را برای بخشهای مختلف به وجود آورده است. بهطوریکه بسیاری از دانشجویان با توجه به ظرفیتهای استعدادی خود، نقش خود را در مجموعه خود ناکارآمد میدانند.
از طرفی هم صنعت از نبود نیروی انسانی کارآمد شکایت دارد و سطح آموزش دانشگاهها را متناسب نیاز خود نمیداند.
علیرغم اهمیت مسائل علوم انسانی در کشور نخبگان به رشتهها و حوزههای خاصی سوق پیدا میکنند،کشور در بخش قابلتوجهی از مدیران با عدم تخصص همهجانبه مواجه است و در انتها تا همافزا عمل کردن نظام بهکارگیری نیروی انسانی کارآمد در کشور فاصله وجود دارد. البته میبایست به ذکر این نکته پرداخت که از اول انقلاب تاکنون پیشرفتهای بسیاری را در حوزه هویت بخشی واقعی، آموزشوپرورش و بهکارگیری نیروی انسانی داشتهایم ولی هنوز میتوان امیدوار بود شیب همافزا عمل کردن این نظام افزایش یابد.
بنیاد ملی نخبگان با نگاهی درست و جامع در جایگاهی فرابخشی در سال ۱۳۸۷ شکل گرفت ولی میتوان گفت در این ساختار نیز دیدگاه خطی بهنظام مذکور پیاده شده است. حمایتهای یکسویه از استعدادهای برتر(اعطای حقوق ماهانه بدون در نظر گرفتن مطالبهای از استعداد برتر، اعطای وامها و حمایتهای دیگری از همین جنس) و عدم تأکید بر روی توانمندسازی بهجای حمایت صرف دلیلی بر این مدعاست.
در دیدگاههای اقتصادی دخالت دولتها را در یک نظام، درزمانی صحیح میدانند که شکست سیستمی رخداده باشد. به این معنا که یا نهادی نباشد که سبب ایجاد شکست در آن باشد و یا ارتباط مابین نهادها آنچنانکه میبایست مبتنی بر اهداف و اولویتهای تعیینشده نیست. این نگرش را میتوان در حوزه نظام نیروی انسانی نیز کارا دانست. البته رشد یک سیستم بهصورت تکاملی اتفاق میافتد. درواقع بخشهای مختلف یاد میگیرند که چگونه به اهداف خود در این نظام برسند که این موضوع نیازمند گذر زمان است ولی این یادگیری متأثر از تأثیر نهادهای مختلف بر یکدیگر و روابط آنان است. به همین دلیل لازم است تا بنیاد نخبگان به یادگیری این روابط در وضعیت فعلی پرداخته و هر شکستی را که در سیستم میبیند با هماهنگیهای بخشی جهت عدم موازی کاری با بخشهای مختلف و یا ورود به عرصهای که متولی برای آن در کشور وجود ندارد بپردازد.
برای مثال تجربه دنیا نشان میدهد، یکی از تکههای پازل نظام نیروی انسانی، ایجاد رابطی آگاه بین متقاضی نیروی انسانی و خود نیرو است. این موضوع در کشور در وهله اول به دلیل عدم آگاهی این موضوع از سوی نهادهای مرتبط با این حوزه (یادگیری تکاملی) و در وهله بعد، به دلیل نبود متولی خاص متخصص برای این موضوع در کشور بهصورت غیر کارآمدی آغازشده است و میتوان این را جزو یکی از شکستهای سیستمی دانست که نیازمند دخالت کوتاهمدت دولت جهت ایجاد و توسعه کارگزاری نیروی انسانی متخصص و واگذاری آن در بلندمدت است.
رویداد بسیار مهم حوزه نخبگان در کشور، تصویب سند ملی نخبگان بوده است که بهصورت اجمالی میتوان گفت به برخی از شکستهای این حوزه پرداخته است. ولی لازم است روح سند در تمامی بخشهای مختلف بنیاد دمیده شود و تمامی بخشهای بنیاد وظیفه خود را اجرایی سازی سند بدانند. در غیر این صورت این سند نیز بهمانند بسیاری اسناد دیگر در کشور در کتابخانهها خاک خواهند خورد. تعیین بخشی جدا از بنیاد جهت پی گیری اجرای سند شاید در کوتاهمدت بهمنظور تبیین نقشه راههای اجرای سند با توجه بهنظام توانمندسازی و بهکارگیری استعدادهای برتر در کشور مفید باشد ولی باید در نظر داشت تمامی بدنه باید با راهحلها و نقشه راههای تدوینشده همراه باشند تا فرآیند یادگیری در بنیاد ایجاد و تکمیل شود، در غیر این صورت تصمیمات در فضایی ایزوله تولید و گرفته خواهد شد و در آینده جهت اجرا با مشکل روبهرو خواهد شد.
The post وظیفه بنیاد ملی نخبگان چیست؟ appeared first on عیارآنلاین.