به گزارش سرویس علم و فناوری عیارآنلاین، مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف اخیرا گفت و گویی با مهندس صابر میرزایی انجام داده است. ایشان از سال ۷۸ تاکنون معاونت پژوهش و توسعه مرکز همکاریهای فناوری و نوآوری ریاست جمهوری را بر عهده داشته است و از این حیث یکی از مجربترین افراد برای آسیبشناسی فضای اقتصاد دانش بنیان کشور است. متن کامل این مصاحبه در دو قسمت در عیارآنلاین منتشر خواهد شد که قسمت اول آن در ادامه می آید:
سوال- خواهش میکنم خودتان را معرفی و سوابق تحصیلیتان را بفرمایید.
صابر میرزایی هستم. ۵۳ سال دارم و متولد تهران هستم. هفدههجدهساله بودم که انقلاب شد. در آن زمان و پس از آن، تمام وقتم صرف انقلاب و مبارزات شد. در جنگ اسیر شدم و تا پايان جنگ اسیر بودم. اسارتم ۱۰ سال طول کشید و دو سال بعد از اتمام جنگ آزاد شدم. بعد از آن از ردههای پایین شروع به کار کردم و کارهای ساده انجام دادم که بعدها به کار کارشناسی و کار مدیریتی منجر شد.
سوال- لطفاً درخصوص سوابق کاری خودتان توضیح بفرمایید.
عمده فعالیتهای من معطوف به امور سیاستسازی و سیاستگذاری بوده است. دراینراستا الگوسازیها و امور ترویجی زیادی انجام شده است. مفاهیمی که امروز در کشور پذیرفته شدهاند، در گذشته تا به این حد مورد وفاق كارشناسان نبودند. برای همة این امور تلاش زیادی صرف شده است. مشکل کار هم این بود که امکانات و بودجه كافي نداشتیم. حتی امروز هم در شأن مأموریتی که به ما واگذار شده است، امکانات و جایگاه نداریم؛ زيرا گاهی ناچار ميشويم برای اینکه حرفی را جا بیندازيم، نمونة عملی آن را هم اجرا کنيم. صرفاً به انتشار کتاب یا مقاله، مجله، کنفرانس و يا ترویج اکتفا نمیکنيم. موضوعاتی که ما دنبال میکنيم در زمینة توسعة کشور است. براي مثال بحث جنبش نرمافزاری یا تحول نرمافزاری از اين دست ميباشد؛ زيرا اين اعتقاد وجود دارد که کشور سرمایهگذاریهایی در بخشهای فیزیکی و زیربنایی انجام داده است و مشکل اینکه توسعه به اندازه مورد انتظار احراز نميشود، به سایر زمینهها برمیگردد؛ چنانكه بعد از توسعة انسانی نوبت ميرسد به مقولة توسعة نهادی؛ اين رويكرد در مجموعة مركز تحتتأثیر انديشة نهادگرایی بدست آمده است. اندیشة نهادگرایی و سپس ساختارگرایی روح فعالیتهای مدیریتی مجموعة ما را شکل داد. حدود بیست سال پیش بود که این مباحث در مركز مطرح شد و ما با آن آشنا شديم. میتوان گفت كه شكل كلي فعالیتهای ما این بود که نهاد ساخته شود. فعاليتها به ترتيب ابتدا تئوریسازی و بَعد کادرسازی و درنهایت به نهادسازی منجر میشود. نهاد میتواند قانون باشد. میتواند رویه باشد. میتواند سازمان و یا ساختاری باشد و حتي ميتواند رويكردي نو در مبحث توسعه در سطح ملي باشد.
سوال- چه نیازی احساس کردید که وارد این مسیر شدید؟
ماجرا براي من اينگونه بود كه در ابتداء اینجا به کارمند اداری ساده نیاز داشتند. كار من از كارهاي سادة اداري آغاز شد. بعد متن مجلههای علمی را به من میدادند تا در وقت فراغت برخی قسمتهایش را ترجمه کنم. در آن زمان همگي گاهی کار کارشناسی مي كرديم، گاهی كار مطالعاتي انجام ميداديم و گاهی هم کار ساده اداري ميكرديم. رفتهرفته زمانیکه افراد جدیدی به سیستم ملحق شدند، کار من تغییر کرد. درنهایت ما به اتفاق جمعي از همكاران متمرکز شدیم بر روی اینکه چرا روند توسعة کشور بهصورت روان و پيوسته جلو نمیرود. آن زمان بعد از دوران بازسازیها بود. باور عمومي بر این بود که بعد از بازسازیها و توسعة زیربناها، حرکت توسعه روان خواهد شد؛ ولی بر خلاف انتظار توسعه كشور همچنان به سرمايهگذاري دولتي و يا اعطاي تسهيلات از جانب دولت محدود مانده است. روزي رئیسمان گفت که دنبال يك راه نرمافزاری باشیم تا توسعة مستمری را برای کشور فراهم کند؛ بهطوریکه دستمزدهای خوب و غیرقابل تهدیدی را برای مردم در پی داشته باشد. با این رویکرد واحدي مطالعاتی در اينجا بوجود آمد. كه بیشتر معطوف به بررسی و مطالعه بود.
خب مسلماً صرف اینکه حرف بزنیم، براي تحقق توسعه کافی نيست و شنیده نمیشود؛ زيرا جریانهای فكري شدیدی در مباحث توسعهای از طرف اقتصاددانان همواره مطرح میشود و در آن زمان مفاهيم توسعه درست درك و فهم نميشد چنانكه هنوز هم اغلب مفهوم علمی آزادسازی، خصوصیسازی، بازار آزاد و غیره بهدرستی فهمیده نمیشود. در آن زمان میگفتند آزاد یعنی رها و بدون دخالت. فکر میکردند بازار آزاد یعنی بازار بدون نظارت، بدون کنترل و ضابطه. بازار مکاره را میگفتند بازار آزاد و اغلب مجلات، روزنامهها و حتي سمینارها این گونه باورها را پمپاژ میكردند. خلاصه اينكه باورهایی سطحي از اقتصاد و توسعه ترويج ميشد و بسياري فكر ميكردند توصية بانک جهانی همين حرف است و برخي افراطيتر از بانك جهاني موضعگيري ميكردند. البته اكنون بانک جهانی بعضي از حرفهایش را پس گرفته و تعدیل کرده است و بدنبال آن اقتصاددانان کشور هم اعتقاداتشان را تعدیل کردهاند. البته هنوز هم بحث وجود دارد. چیزی هم که بهعنوان اقتصاد اسلامی گفته میشود فعلاً در حد بحث مطرح است و هنوز تبدیل به سازوکار اجرایی که مدیران بدانند چه کار باید بکنند، تدوين و ارائه نشده است. بالاخره فهمیديم وظیفة ما در مقابل این جریان ترویجی که ظاهراً منشاء غربی داشت چيست؟ یک کار بیشتر از ما ساخته نبود. اینکه ما بر جریان تولید سیاست (Policy Making) تأکید کنیم. شاید اگر بصورت خلاصه بخواهم بگویم عمر كاري همكاران ما صرف چه شد، صرف اين شد كه با عقيدة «همهچیز را رها کنید خودبهخود درست میشود» يا همان لسهفر مقابله كنيم. ما ميخواستيم بگوييم اين عقيده درست نيست؛ بلكه باید رفتارمان را درست کنیم. پیشرفته بودن به این معنا نیست که ما تعداد کارخانههای زیاد و خیابانهای عریض و فروشگاههای بزرگ داشته باشیم؛ بلکه آنها نتيجه توسعه هستند و توسعهيافتگي به این است که درست تشخیص دهیم، درست تصمیم بگیریم و درست اقدام کنیم.
سوال- به نظر شما راهی که به کارآفرین شدن دانشجو منجر میشود، چیست؟
استادان وقتی به دانشجو میگویند که باید محکم باشید، کوتاه نیایید و خسته نشوید در دانشجويان بسيار موثر است حتي تأثیر نصيحت استادان بهمراتب بیشتر از نصیحتهای پدران است. جامعه باید متوجه این نکته بشود که دانشگاههاي كشور رویکرد تئوریکال داشته و گويا اينكه هدف تربیت استاد دانشگاه است. بنابراين خودبهخود دانشجو نیز به همان مسیر كشانده ميشود و يا اينكه ميخواهد جايي استخدام شود. چه اشکالی دارد که استاد کارآفرین باشد. استاد ضمن اینکه کار پژوهشی میکند، میتواند فعاليتهاي خود را بر نیازهاي كشور منطبق کند آنگاه دانشجو نيز عزم كارآفريني ميكند. البته روحيه كارآفريني همراه با اعتماد به نفس و خستگيناپذيري است. امروزه به چه کسی توانمند و به چه کسی غیر توانمند گفته میشود. توانمندی برمیگردد به اينکه چه کسی طاقت، استحکام، صبر، تخصص و آشنایی بیشتر دارد و روحیهاش چگونه است. محیطی که افراد در آن واقع میشوند، خیلی تعیینکننده است. دانشگاه همان محیط است كه فناور و يا كارآفرين بسازد شاید از روز اول کارآفرین بودن سخت باشد. دانشجويان باید در شرایطی قرار بگیرند که در آن رشد کنند. هیچ اشکالی هم ندارد که حتی رایگان بخواهند در جايي کار کنند.
البته بنده ضرورت فعاليتهاي علمي و آموزش علمي را در دانشگاه نفي نميكنم ولي در گذشته فعاليت كارآفريني استادان به عنوان ضد ارزش مطرح ميشد و بسياري از آنها به رغم ميل باطني از كارآفريني دست كشيده بوند.
سوال- به نظر شما این محیط یا همان دانشگاه، چه شرایطی را باید برای دانشجو فراهم کند؟
مثالي عرض میکنم. بعد از انقلاب ساختارهای خودجوشی به وجود آمد که یکی از آنها جهاد دانشگاهی بود. جهاد دانشگاهی فرصتها و تمرینهای مهندسی براي دانشجوها فراهم ميكرد؛ چون پروژة واقعی در آن انجام میشد. تازه آن زمان سطح اعتماد پائين بود و هنگاميكه پروژهای واقعی را میدیدند، ميترسيدند. جهاد این کار را شروع کرد و چون حقوق خوبی نمیداد، تقریباً کسی در آنجا ماندگار نميشد و تجربه در آنجا رسوب نمیکرد. دانشجوها در آنجا فرصت تمرین مهندسی پیدا میکردند و بعد جاهای دیگر میرفتند؛ ولی نه بهعنوان کسی که هنوز با مهندسی آشنا نیست، بلکه با اعتمادبهنفس خوب. شما اگر رد بچههای جهاد دانشگاهی را بگیرید متوجه ميشويد كه بسياري از آنها شرکت زدند، برای این بوده که در مقطع دانشجويي و يا مدتي بعد از فارغالتحصيلي تمرین مهندسی کردند. اما براي ديگران كار سخت بود چون فرد در خلأ که نمیتواند خلاق باشد. فرد باید با مسائل و مشکلات مواجه باشد و بعد بگوید این مشکل را اینگونه میتوان برطرف کرد. پس افراد باید حتماً در معرض شرایط و مشکلات قرار بگیرند تا کارآفرین شوند.
شما در دانشگاه یک صندوق دارید. بچههایی که در صندوق کار میکنند، با بحثهای مالی آشنا میشوند؛ يا اینکه ميببینند ریسک پروژه چقدر است؛ با شرکتها و فعالیتشان آشنا میشوند. مطمئناً بچههایی که در صندوق هستند، روزی رشد خوبی خواهند کرد؛ زيرا دیدهاند چه کسانی با چه امکانات اندكي راه افتادند و سپس توانمند شدند. جدی شدن کارآموزیها هم میتواند دراینزمینه به دانشجوها کمک کند. مرکز شما چون زمینة آشنایی را فراهم میکند، مفید است. سعی کنید اگر نمیتوانید همة دانشجوها را هدايت کنید، حداقل در سال برای صد نفر این کار را انجام دهید. آن صد نفر را به صد شرکت دانشبنیان ببرید. همه مجذوب آنها خواهند شد. واقعاً دانشجويان ما در مکانیک، الکترونیک، مهندسی شیمی و نفت درجهیک هستند و کارهای عالی انجام میدهند. باید ترس دانشجويان از كار بریزد. بروید از کسانی که کارآفرین هستند، بپرسید که آیا بچههای سربهزیری بودهاند؟ اين بچهها بايد سرشان را بالا بگیرند و سؤال كنند و نظر بدهند.
سوال- به نظر شما مشکلات راهاندازی و توسعة کسبوکار چیست؟
همه معمولاً میگویند ما سه نوع ریسک داریم. ریسک بازار، یعنی فروش، ریسک فناوری و تولید، اینکه حریف بشویم و تولید کنیم و ریسک سرمایه، اینکه سرمایة لازم را بتوانیم تأمین کنیم و از نظر اقتصادی جواب بدهد. ولي ريسك بزرگتري وجود دارد به اسم ریسک مدیریت. اگر بهترین شرایط و بهترین پروژه در اختیار مدیر نالایق گذاشته شود، ناموفق میشود؛ اما اگر در اختیار مدیر لایق گذاشته شود، در حالي که عوامل جفتوجور نیست، خودش همهچیز را مهیا میکند. كمااينكه كيفيت طرح کسبوکار بهتنهایی مؤيد موفقيت يا عدم موفقيت نيست؛ زيرا طرح کسبوکار بستگی به مدل کسبوکار دارد. هر طرحي با يك مدل توجیه دارد و با مدل دیگر نه. ما باید بچهها را با بحثهای تأمین مالی، تهیة مدلهای کسبوکار و مسائل واقعی جامعه آشنا کنیم. باید بيش از آنکه راهحل یاد بچهها بدهیم، مسئله و مشکل برایشان مطرح کنیم. دانشگاه فقط روش حل مسئله یاد میدهد. شما مشکل را مطرح کنید تا دانشجوها برایش راهحل بیابند. شاید وظیفة ما فقط این است که مانع فعالیتشان نشویم.
براي مثال هرجا که آشفتگی است، یعنی زمینة ایجاد نهاد و شغل وجود دارد. هرجا که نابسامان باشد، بدانید همان جا زمینة ایجاد شغل و کارآفرینی است. حتی اگر در مقابله با نابسماني، اقدام به نظارت كند، میتواند درآمدی داشته باشد. تمام نابسامانیها میتواند زمینة کارآفرینی باشد. بهفرض در افریقای جنوبی ناامنی و قتل زیاد است. پس یکی از اولویتهایشان فناوریهای امنیتی است که به مزيت افریقای جنوبی در صادرات تجهیزات امنيتي تبدیل شده است. گاهي قوت و گاهي کمبود و نیاز باعث رشد میشود. به عبارتي خود نیاز موتور رشد ميشود. بهتر است به جای فکر کردن به چیزهای دستنیافتنی، پایینتر بیاییم و از مشکلات پيراموني شروع کنیم.
برای مثال «ستاد ویژة توسعة فناورینانو» دستپخت خود ماست. این ستاد اولین تجربة واقعی ایرانیها در هدایت علم و فناوری بود؛ چون تجربیات قبلی هیچکدام به جایی نرسید. البته قبل از انقلاب چند فعالیت بزرگ شروع شد؛ مثل انرژی اتمی و هوافضا که بیشتر در قالب سازمان بودند. سازمان گسترش را هم برای ماشینسازی ایجاد کرده بودند که کارخانهساز شویم. بعد انقلاب هم پروژهها و برنامههاي بزرگی مثل انفورماتیک، ژنتیک، بیو و IT راه افتادند. ولي موفقيت در نانو با هزينه اندك ولي با شيوة مناسب بدست آمد چنانكه همین الان در دنیا هر خبری در فناوري و توليد محصولات نانو هست، در ایران هم هست در حاليكه هیچکدام از آنها فناوری وارداتی نیستند. بهجز حوزههایی مثل نانوالکتریک و اكنون در ردة کشورهای مهم دنیا هستيم و ان شاءا… به رتبههای بالاتر هم برسیم.
The post با عقيده «همهچیز را رها کنید خودبهخود درست میشود» مقابله كرديم appeared first on عیارآنلاین.