مسمومیت نفتی سیاست‌های حمایتی از دانش و صنعت

به گزارش عیارآنلاین، حمایت به هر عنوان و برای هر منظوری در کشور ما به حمایت مالی تعبیر می‌شده و حتی می‌شود و بر این اساس هر اقدامی که انجام نمی‌شد یا به ثمر نمی‌رسید یا مسکوت می‌ماند به همین عدم حمایت‌ها وصل می‌شد. به بیان دیگر، حمایت دولتی بیشتر یک نوع سهم‌خواهی از پول فروش نفت است که همه در هر سطحی خود را مستحق برخورداری از آن می‌دانند.
جالب اینکه الزامی هم در قبال ارائه خدمات مطلوب در ازای حمایت و به تناسب میزان کمک دریافتی در افراد جامعه در سطوح مختلف از شهروند عادی تا مدیر و مسئول دیده نمی‌شود.
از سوی دیگر، هر برنامه و اقدام خدماتی و تولیدی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و مطالعاتی که با عطای دولتی معطر به بوی نفت حمایت می‌شود، در صورتی که جواب نمی‌داد و ضرر می‌داد یا بعد از اجرا متوجه شویم که توجیه اجرایی و اقتصادی ندارد به راحتی و با تکیه بر درآمد نفتی آن را ماست‌مالی می‌کنیم و آنقدر آن را مسکوت نگه می‌داریم که از یادها برود و از میان فهرست مطالبات افکار عمومی خارج شود. به بیان دیگر همین حمایت دولتی لاجرم، ابزاری است برای اینکه اقداماتمان را بدون کار کارشناسی و بهره‌مندی از نظر کارشناسان انجام دهیم و اساساً بی‌نیاز از مطالعه علمی دست به عمل بزنیم. هیچ‌کس هم در ازای این اسراف و حیف و میل بیت‌المال بازخواست نمی‌شود و پاسخگو نیست. ملاحظات و توجیهات جناحی و حزبی هم به این مسامحات کمک می‌کند.
البته تا قبل از شدت گرفتن تحریم‌ها این ادبیات رایج‌تر بود و وقتی همه به این اجماع رسیدند که درآمدهای دولت محدود است و فروش نفت برای کشور محدودیت‌هایی دارد کم کم پذیرفته‌اند یا می‌پذیرند که حمایت غیر‌مالی هم امکان‌پذیر است و سعی کردند روی تغییرات فرهنگی حساب باز کنند. سیاست‌های اخیر بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز به تغییر و تثبیت این روند کمک قابل‌توجهی کرده است.  اما رسوخ و رسوب این طرز تفکر در برخی جاها خطرناک‌تر است، از جمله میان نخبگان جامعه. به عبارتی اگر مطالبه نخبگان هم محدود به حمایت دولتی در معنای مالی آن شود، باید دست به دعا شویم که منابع زیرزمینی‌مان هیچ وقت خالی نشوند و همیشه امکان فروش آنها در بازارهای جهانی باشد.
البته این مسئله را نیز نمی‌شود انکار کرد که با حرف و نصیحت نمی‌شود این رویه را تغییر داد و این مدیریت هوشمند منابع مالی و غیر‌مالی و انسانی و فکری در اختیار معاونت علمی ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان است که معادلات موجود را در جهت منافع ملی تغییر می‌دهد.
داشته‌های انسانی را به ثروت تبدیل و روانه بازار کردن را باید نهادی صلاحیتدار به عهده بگیرد که در حال حاضر بنیاد ملی نخبگان آن نهاد است. بنیاد ملی نخبگان باید در ازای خدمات و تسهیلات و حمایت‌هایی که از بیت‌المال در اختیار نخبگان قرار می‌گیرد، احساس تعهد و مسئولیت و داشتن دین به کشور و مردم را در میان آنها ایجاد کند و پرداخت غیرمشروط حمایت‌ها را تا جایی ادامه ندهد که روح طلبکاری در آنها ایجاد شود و هر چه بیشتر در جریان نقش اجتماعی و ملی و تعهدات‌شان قرار گیرند. تنها راه حفظ سرمایه‌های انسانی حمایت مالی بی‌چون و چرا از آنها نیست، نخبگان به بستر فعالیت و ظهور و بروز توانایی‌های خود بیش از تسهیلات کم‌بهره نیازمندند. تغییر این نگاه مدیریتی بیش از افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی دانشگاه‌ها و پرداخت تسهیلات و… به حفظ سرمایه‌های انسانی کمک می‌کند. باید مراقب بود که بنیاد ملی نخبگان به یک مرکز بانکی و خدماتی تبدیل نشود.
خلاصه اینکه شرایط کنونی با کم و زیاد و زشت و زیبایش، جایگاه کشورمان در بازارهای جهانی، سرانه تولید ناخالص ملی و اوضاع تولیدات و رتبه جهانی در نوآوری‌های مبتنی بر دانش و فناوری بومی نتیجه اتکای بیمارگونه به اقتصاد نفتی است.
مطالعه اوضاع تولید خودرو به عنوان پیشانی تولیدات صنعتی کشور و وابستگی آن به سرمایه‌گذاری‌های دولتی و ترسی که از خروج این صنعت ملی از زیر چتر حمایت دولت دیده می‌شود، حدیث مفصلی است از این مجمل و درس عبرتی که کتابش پیش روی صنعت و دانشگاه ما باز است.

The post مسمومیت نفتی سیاست‌های حمایتی از دانش و صنعت appeared first on عیارآنلاین.

عضویت در خبرنامه