به گزارش عیارآنلاین، آموزش عالی در هر جامعهای عهدهدار مأموریت، اهداف و وظایف حساسی بوده و بهتبع آن دستاوردهای قابلتوجهی را نیز در ابعاد مختلف به دنبال دارد که از آن جمله میتوان توسعه مرزهای علم و فناوری و افزایش سطح کیفی بخشهای مختلف جامعه را برشمرد. به عبارت بهتر نظام آموزش عالی زمینهساز تحقق سیاستهای توسعه همهجانبه کشور است. ازاینرو در جهت تحقق کارا و اثربخش مأموریت و وظایف محوله، بایستی این نظام بری از کژی و کاستی باشد.
موضوعی که در این چندساله میتوان آن را یکی از دغدغههای مسئولان نظام آموزشی بخصوص آموزش عالی کشورمان ذکر کرد، تولید علم در کشور و رتبه ایران ازنظر تولید علم در میان کشورهای منطقه و دنیا است، موضوعی که فینفسه مهم بوده و توجه به آن توجه به علم و دانش محسوب شده و مطرح بودن آن حاکی از اهمیت این موضوع دارد.، که احزاب و دولتها نیز توجه ویژهای به آن داشته و در مواقع گوناگون بهرههای مختلفی نیز از آن بردهاند.
اما معیار تولید علم مطرحشده چیست و چگونگی رسیدن به رتبهای در شأن جمهوری اسلامی ایران که یکی از غنیترین منابع انسانی منطقه را دارا است، به چه صورت باید باشد؟ دانشگاههای ما بهعنوان نهادهایی که مسئولیت خطیر آموزش و پژوهش را بر عهدهدارند با چه سیاستها و رویههایی باید برای رسیدن به این هدف اقدام نمایند!؟
و اینکه آیا میتوان نظام آموزش عالی ما را بری از هرگونه کژی و کاستی دانست و فعالیتهای انجامشده و در حال انجام در این مجموعه عظیم را مصداق توسعه مرزهای علم و فناوری و افزایش سطح کیفی بخشهای مختلف جامعه برشمرد؟
دانشگاهها بهعنوان نهادهای مجری، تحت سیطره آییننامهها و قوانین وضعشده از سوی وزارت علوم و نهادهای سیاستگذار برای رسیدن به اهداف فوق قرار دارد. اساتید و دانشجویان نیز بهعنوان اعضای جامعه دانشگاهی پیرو سیاستها و آییننامههای منبعث از آن هستند. سیاستهایی که شاید فینفسه ایرادی به آن وارد نباشد، ولی آیا ابزار اجرایی آن توانسته اهداف موردنظر را پوشش دهد؟ سؤالی که تأملبرانگیز بوده و با نگاهی به شرایط موجود و عملکرد بازیگران این صحنه شاید بتوان حقایقی از آن را آشکار ساخت. موضوعی که در این مختصر قصد پرداختن به آن راداریم وضعیت پژوهشی جامعه دانشگاهی با توجه به سیاستها، قوانین، آییننامهها و برنامههای این حوزه است. اعضای هیئتعلمی و دانشجویان بهعنوان مهمترین تولیدکنندگان علمی جامعه، پاسخ بخشی از سؤال مطرحشده فوق را میدهند. برای پی بردن به عملکرد پژوهشی این قشر میتوان به سراغ مجلات علمی رفت، انواع مجلات، تعداد آنها، شمارگان و … که با نگاهی اجمالی تعدد و تکثر آنها بهروشنی قابلملاحظه است.
طبق گزارش معاونت پژوهش و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هماکنون ۱۰۱۵ مجله( علمی – پژوهشی و علمی – ترویجی) در رشتههای مختلف دارای مجوز و در حال فعالیت میباشند که به این حجم، تعداد فراوانی از همایشها و کنفرانسهای علمی که همهساله تحت عناوین گوناگون در داخل کشور برگزار میشود را میتوان افزود. البته اینها بهغیراز مجلات خارجی و کنفرانسهای بینالمللی است که اساتید و دانشجویان میتوانند مقالات خود را در آنها منتشر نمایند. حال اگر فقط مجلات نمایه شده داخلی را در نظر بگیریم، با فرض فصلنامه بودن آنها و تعداد هفت مقاله در هر شماره، بهطور میانگین هر فصل تعداد ۷۱۰۵ مقاله فقط در مجلات داخل کشور به چاپ میرسد. این آمار کوتاه حاکی از واقعیتهای تلخ و شیرین بسیاری است. این تعداد مقاله شاید رتبه کشورمان را در میان ۲۰ کشور برتر جهان در تولید علم قرار دهد، ولی آیا بهراستی میتوان تولید مقاله با این حجم و کیفیت قابلبحث را مترادف با تولید علم قلمداد کرد!؟
گذشته از این مورد، مسئله اساسی که میتوان به آن پرداخت، نه حجم و تعداد مقالات و نه کیفیت آنها است، بلکه سیاستها و برنامههایی است که محرک اساتید و دانشجویان در نوشتن و انتشار آنها بوده است. سیاستهایی که شاید نیت و هدف آنها صرف تولید مقاله نبوده ولی با استفاده از ابزار قانون و آییننامههایی چون آییننامه ارتقاء اعضای هیأت علمی به وجود آورنده چنین وضعیتی شده است. آنگاهکه اعضای هیئتعلمی برای ارتقاء رتبه، با توجه به کسب امتیازهای سادهتر و بیشتر رو به نوشتن مقاله، بیتوجه به نیازهای کشور آورده و دانشجویان نیز با آنان همراه شدهاند. رویکردی که در بهترین حالت نیازهای اساتید و دانشجویان را مرتفع نموده و بههیچوجه نمیتوان معنای تولید علم را به آن داد.
از سوی دیگر با توجه به نیازهای مختلف کشور در بخشهای گوناگون پژوهشهای بنیادی و حل مسائل مختلف، نوع مقالاتی که امروزه به چاپ میرسد نیز قابلتأمل است. البته دراینبین نیز هستند اساتید و دانشجویانی که باهدف حل مسئله و همچنین پیشبرد مرزهای دانش اقدام به نوشتن مقاله میکنند، اما بدون شک تعداد این افراد در مقایسه با حجم مقالات نوشتهشده بسیار اندک است، چراکه اگر غیرازاین بود شرایط علمی و فناوری در دانشگاهها و کل جامعه ما به شکل دیگری میبود. حال با توجه به توصیف مختصری که از شرایط پژوهش و نوع پژوهشها گذشت، سؤالی که در پایان میتوان از سیاستگذاران حوزه علم و فناوری پرسید این است که آیا سیاستهای کنونی توانسته انتظارات را برآورده کرده و تولیدات علمی را در راستای پیشرفت همهجانبه جمهوری اسلامی ایران قرار دهد؟
در یادداشتهای بعدی این موضوع از منظر جهانی و جایگاه کشورمان در تولید علم در میان سایر کشورها بررسی خواهد شد.
The post سیطره قوانین و آییننامهها بر کارکرد پژوهشی دانشگاهها appeared first on عیارآنلاین.