به گزارش عیارآنلاین، برای بررسی ابعاد مختلف این موضوع با دکتر حسن مسلمی نائینی استاد تمام دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه تربیت مدرس و مدیرکل بورس و امور دانشجویان خارج از کشور در دولت دهم به گفتوگو نشستهایم. مسلمی نائینی که در نتیجه چند سال حضور در بدنه مدیریتی وزارت علوم؛ شناخت دقیقی از روند حاکم بر آموزش عالی کشور دارد؛ بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی، از ایرادات روند جذب هیئت علمی در دولتهای نهم، دهم و یازدهم میگوید. مشروح گفتوگوی روزنامه «جوان» با دکتر مسلمی نائینی پیش روی شماست.
چرا با وجود حکم صریح برنامه پنجم توسعه در زمینه رسیدن نسبت استاد به دانشجو به حد نصاب ۱ به ۱۸ و خیل فارغالتحصیلان دکتری در رشتههای مختلف؛ ما این همه با افق ترسیم شده برنامه فاصله داریم؟ دلیل تعلل در جذب هیئت علمی لازم برای دانشگاهها را چه میدانید؟
بله. این ایراد وارد است. در حال حاضر جمعیت دانشجویی کشور بیش از چهار و نیم میلیون نفر و تعداد هیئت علمی دانشگاهها حدود ۷۰ هزار نفر است. در حالت مطلوب؛ ما به ۵۰هزار عضو هیئت علمی جدید نیاز داریم. در حال حاضر در برخی مراکز آموزش عالی نسبت استاد به دانشجو ۱ به ۲۰۰ است! از طرفی نزدیک به ۸۵ درصد دانشجویان کشور خودشان هزینه تحصیلیشان را میپردازند. یعنی دولت تقریباً هزینه ۱۵ درصد دانشجویان را میپردازد. ما تعداد زیادی دانشآموخته مقطع دکتری واجد شرایط داریم که میتوانند مسئولیت هیئت علمی دانشگاهها را بپذیرند تا این همه با استانداردها فاصله نداشته باشیم. من فکر میکنم استاندارد باید ۱ به ۱۴ باشد نه ۱ به ۱۸٫ قابل ذکر است که گزارش شده در بعضی از دانشگاهها مبلغ زیادی در حدود ۲۰درصد حقوق اعضای هیئت علمی به حقالتدریس اختصاص داده میشود که در صورت حذف آن، با این مبلغ میتوان سالانه تعداد زیادی اعضای هیئت علمی جوان استخدام کرد.
سؤال این است که چه عواملی باعث به وجود آمدن و ادامه این شرایط میشود؟
مسئولان مربوط میگویند دولت بودجه لازم برای این کار را در اختیار ما قرار نمیدهد. حل این مسئله نیازمند تغییر نوع نگاه دولت به جایگاه و اهمیت عضو هیئت علمی در کشور است. عضو هیئت علمی یک نیاز حیاتی برای کشور است. ما نباید در این مسئله کوتاهی کنیم. باید بودجههای خاصی برای این مهم در نظر بگیریم. از طرفی همانطور که گفتم بخش زیادی از هزینه تحصیلات عالی را خود مردم میپردازند. حداقل بخشی از این پول مردم را در جهت جذب هیئت علمی استفاده کنیم. من احساس میکنم در این زمینه کوتاهی صورت گرفته است. از طرفی تأمین کردن ۵۰هزار عضو هیئت علمی نیازمند گسترش ظرفیت تحصیلات تکمیلی است.
البته فارغالتحصیلان خوب زیادی داریم که جذب هیئت علمی نشدهاند.
بله. بعضاً مشاهده میکنیم که در کشور عزیزمان ایران به کار گرفته نمیشوند ولی در خارج از کشور حتی در کشورهای پیشرفته مشغول کار میشوند. این یک خطای راهبردی است که در نتیجه آن ما نیروهای فکری و نخبگان خود را از دست میدهیم. به نظرم میشود اگر تمام دانشجویان دکتری واجد شرایط عضو هیئت علمی شدن که از داخل و خارج از کشور فارغالتحصیل شدهاند را در مراکز آموزشی و پژوهشی داخل کشور جذب کنیم، باز هم نیاز به عضو هیئت علمی داریم.
از چند سال قبل تغییراتی در سیستم جذب هیئت علمی به وجود آمد و سعی شد یک سیستم متمرکز برای این منظور تعریف شود. منتقدان این روند، زیر سؤال رفتن استقلال دانشگاهها و گروههای آموزشی را از معایب شیوه جدید میدانستند و موافقان از کاهش نقش روابط در جذب هیئت علمی سخن میگویند. معایب و مزایای این روند را چه میدانید؟
ما باید در این زمینه صادقانه صحبت کنیم. در سیستم جدید هم مسئله جذب براساس اعمال سلیقه به طور کامل رفع نشد. یعنی اگر نمیخواستند فردی را جذب نکنند، جذب نمیکردند. به نظرم در این زمینه بیش از هر چیز باید یک فضای دوستانه ایجاد کرد. مفهوم استقلال دانشگاهها هم نمیدانم چگونه تعبیر میشود. چون همه ما به دولت وابسته هستیم. البته در خارج کشور همیشه به این صورت نیست و بخش زیادی از بودجه دانشگاه از منابع غیردولتی تأمین میشود. آنگونه که من اطلاع دارم، در بعضی از کشورها عضو هیئت علمی تنها حدود ۳۰ درصد بودجه خود را از دولت میگیرد. آنجا هم به این شدتی که بعضاً در داخل گفته میشود، حرف از استقلال نمیزنند که کاملاً خودمختار باشند. این خطاست، این استقلال نیست. از طرفی ما باید بیاییم از اساتید گروه بپرسیم که شما دقیقاً چه نیرویی را میخواهید؟ این نیرو باید چه تخصص و چه مشخصاتی داشته باشد؟ ما میخواستیم در حوزه بورس تحصیلی به این صورت عمل کنیم. فرضاً گروه میگوید من فارغالتحصیل فلان دانشگاه در فلان رشته را میخواهم تا برود در فلان کشور فلان تخصص را هم بگیرد. ما نیز بر این اساس اقدام کنیم.
مسئلهای که در اینجا مطرح میشود، جایگاه تعهد در انتخاب هیئت علمی دانشگاههاست. این نیاز به چه صورت تأمین خواهد شد؟
بله. مسئله تعهد در کنار تخصص مهم و حیاتی است. ما اگر به باورهای دینی خود و توصیههای قرآن کریم و ائمه اطهار(ع)، نظرات امام(ره) و رهبر انقلاب در این زمینه رجوع کنیم، میبینیم که چقدر نسبت به عضو هیئت علمی دانشگاه و فردی که قرار است مسئولیت پرورش یک انسان را بپذیرد، حساس بودهاند. یعنی فرد منتخب هیئت علمی نباید تنها از نظر علمی ممتاز باشد بلکه باید از نظر تعهد هم ممتاز باشد. ممتاز بودن علمی کافی نیست. چون دانشجو تنها از علم استاد استفاده نمیکند، استاد وقتی وارد کلاس میشود، دانشجو از نوع لباس پوشیدن او هم الگو میگیرد. استاد میتواند دانشجو را به بهشت برین یا به اسفلالسافلین برساند. این یک واقعیت است. مدت سه یا چهار سال زمان کمی نیست و استاد میتواند در تربیت دانشجویان مؤثر باشد. در این نگاه، استاد تنها انتقالدهنده یک علم نیست بلکه انتقالدهنده یک فرهنگ است. با استفاده از یک سیدی هم میتوان انتقال علم را انجام داد.
آیا این مسئله در روش جدید جذب هیئتهای علمی دانشگاهها لحاظ شده است؟ روش جذب متمرکز چه مزایا و معایبی دارد؟
اصلاً یکی از نقاط قوت هیئت جذب در شیوه جدید، اهمیت دادن به تعهد در کنار تخصص است. البته در کنار اینها مسائلی مانند دانستن روشهای تدریس و اطلاع از روشهای تعلیم و تربیت نیز برای یک استاد ضروری است. یک استاد باید همه اینها را در خودش جمع کند تا بتواند استاد برجستهای باشد. مسئله جذب متمرکز در کشورهای دیگر هم وجود دارد. به این صورت که از دانشگاهها نیازسنجی میشود، سپس افراد انتخاب شده در کل کشور توزیع میشوند. حتی دولت مرکزی میتواند اینها را جابهجا کند. در کشور عزیزمان ایران ترکیبی از روش جذب دانشگاهی و جذب مرکزی اجرا شده است که خیلی موفق نبود. به این صورت که عده زیادی در یک سایت ثبت نام کردند و در مرحله بعدی، این افراد را به صورت دستهجمعی به دانشگاهها معرفی کردند. فرضاً یکباره ۲هزار نفر به یک دانشگاه معرفی میشوند که شاید در بین اینها تعداد زیادی شرایط اولیه را نیز برای پذیرش در آن دانشگاه نداشته باشند و تنها به دلیل اینکه برای رفتن به آن دانشگاه ابراز تمایل کردهاند به آنجا معرفی شدهاند. برخی از این افراد شرایط گزینشی لازم را نداشتهاند. تصور این بود که وقتی جذب به صورت متمرکز انجام شود، گزینش در مرکز انجام میشود و افراد واجد شرایط به دانشگاهها معرفی میشوند. بعداً معلوم شد که این مسئله هم وجود ندارد و گزینش را هم از خود دانشگاهها خواستند.
این مسئله چه مشکلاتی برای دانشگاهها در پی داشته است؟
طبیعتاً این کار بسیار سنگین و زمانبر است و یک دانشگاه نمیتواند با این ظرفیت در این مسئله ورود کند. جالب اینجاست که هیئت مرکزی افراد را به صورت یکجا به دانشگاه معرفی کرده است و دانشگاه هم نیامده خودش غربالگری در این زمینه انجام دهد؛ بلکه همه افراد معرفی شده را به گروهها ارجاع داده است! واقعاً از این جهت وضعیت مطلوبی در گروهها به وجود نیامده است. باید این مسئله به صورت متمرکز انجام میشد و غربالگری لازم در مرکز انجام میشد. وقتی که ۲هزار نفر ثبت نام میکنند، نباید همه را به دانشگاهها معرفی کنید! فرضاً مشاهده شده است فردی شرایط کافی از نظر سنی، تخصص و حداقل شرایط تعهدی را نداشته ، ولی به دانشگاهها معرفی شده است. اینها باید در همان ابتدا غربالگری میشدند و تنها کسانی که شرایط تخصص و تعهد لازم و آشنایی با روشهای تدریس و تعلیم و تربیت را داشتند، به دانشگاهها معرفی میشدند. باید عده کمی به دانشگاهها معرفی شوند چون دانشگاهها واقعاً توان گزینش و غربالگری این همه را ندارند. به همین جهت کار جذب افراد بسیار زمانبر و کسلکننده شده است.
علل ایجاد این مشکلات چه بود؟
بعضاً گفته میشد که مرکز در نظر گرفته شده برای این منظور، توان و پتانسیل لازم برای این کار را ندارد. خب اینکه خیلی بد است. مقدمه انجام این روش جذب هیئت علمی در نظر گرفتن یک مرکز قوی با دارا بودن نیرو، بودجه و پتانسیل لازم برای انجام این کار است. ما نباید هیچ عجلهای در این زمینه داشته باشیم. ما برای چند سال بعد برنامهریزی میکنیم ولی ابتدا زمینه آن را باید به خوبی در مرکز آماده کنیم تا اینگونه مشکلات برای اعضای هیئت علمی، دانشجویان و دانشگاهها به وجود نیاید. اینها مسائلی بود که بنده خودم شاهد آن بودم.
مزایای روش جدید جذب را چه میدانید؟
کار برجستهای که در چند سال قبل انجام شد، این بود که فضا برای جذب اعضای هیئت علمی جوان در دانشگاهها باز شد. قبلاً گروههای علمی جذب خاصی نداشتند. به عنوان مثال گروه خود ما در سالهای قبل چهار، پنج نفر جوان را جذب کرد. در صورتی که پیش از این نزدیک به ۱۰ سال بود که هیچ کس را جذب نمیکرد. این مسئله در مورد دیگر گروههای دانشگاه و دانشگاههای دیگر هم صادق است. کار بزرگی که دولت نهم و دهم انجام داد، باز کردن در ورود هیئت علمی جوان به گروههای علمی دانشگاههای کشور بود. ما به این مسئله نیاز داشتیم؛ چون واقعاً گروهها داشت به سمت پیری پیش میرفت. ورود اساتید جوان به دانشگاهها انرژی و جنب و جوش علمی گروهها را بالا میبرد و این مسئله واقعاً لذتبخش است. این کار بزرگی بود ولی میشد خیلی بهتر این کار را انجام داد به صورتی که گروهها هم رضایت کاملی داشته باشند.
راهکار رفع این مشکلات چیست؟
همانطور که گفتم ما باید نیازمحور عمل کنیم. یعنی باید از گروه نیازش را پرسید. این روش جلوی ارتباطات غیرعلمی را میگیرد و از طرفی نیاز گروهها را برطرف کرده، موجبات رضایت آنها را فراهم میکند. فرضاً حتی باید پرسید فرد مورد نظر کارشناسی، ارشد، دکترا، و تخصص خود را در چه زمینه و چه دانشگاهی سپری کرده باشد. ضمن اینکه یکی از روشهای خوب تأمین هیئت علمی، بورس است. چون بورسیهها همچون ماده خامی است که میتوانیم هرگونه که نیاز گروه است بهصورت هدفمند در راستای نیاز گروه تحصیل کرده و فرد مؤثری در گروه باشد. حتی بعضی اوقات در دانشگاههای بزرگ کشور تخصصهایی لازم داریم که وجود ندارد و بهرغم سالها اعلام نیاز هنوز کسی انتخاب نشده است، از طریق بورسیه کردن دانشجویان واجد شرایط میتوان این مشکل را حل کرد.
روند کنونی جذب هیئت علمی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در حال حاضر جذب براساس قوانین هیئت مرکزی جذب انجام میشود؟
الان همچنان جذب وجود دارد ولی به نظر میرسد نسبت به یکی دو سال قبل کمتر شده است. بهتر است در این زمینه اقدام کنند و جلوی پیر شدن گروهها را بگیرند. باید گروهها را با جذب اعضای هیئت علمی جوان متحول کرد. در سطح دنیا این یک شیوه مرسوم و پذیرفته شده است. استاد بنده در دانشگاه توکیو، استاد بسیار برجستهای بود ولی به محض بازنشسته شدن از دانشگاه رفت و حتی آزمایشگاه ایشان هم برچیده شد. این مسئله برای تازه و جوان ماندن دانشگاهها ضروری است. در یکی دو سال گذشته به علت ثابت نشدن وزیر مشکلاتی وجود داشت. شاید گروههایی در وزارت علوم نظرات دیگری دارند و میخواهند به صورت دیگری اعضای هیئت علمی را تأمین کنند. طبق آماری که میگویند سال گذشته تنها ۱۰۰ نفر را بورس کردهاند. روند این مسئله در سالهایی که بنده در وزارت مسئولیت داشتم سالانه ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ نفر بوده است. به نظرم بودجه کامل گرفته شده است و مشکل بودجه هم نداشتهاند.
و سخن آخر…
ما باید در زمینه جذب هیئت علمی به صورت منطقهای و محلی کار کنیم. ما این راهبرد را در حوزه بورس دنبال کردیم. مثلاً سعی کردیم در زابل، زاهدان، بیرجند و بقیه دانشگاهها تسهیلات ارتقای افراد بومی منطقه را فراهم کنیم. الان مربیهای این دانشگاهها هم تدریس میکنند و هم تحصیل. از طرفی بومی همان منطقه هم هستند. مطمئن باشید در آینده نزدیک هرم اعضای هیئت علمی این دانشگاهها اصلاح شده و جهش پیدا خواهد کرد. شاید در حال حاضر فردی به خاطر مسائل مالی مجبور شود بورس یک دانشگاه غیربومی را بپذیرد ولی بعدها اینها مشکل پیدا میکنند. این واقعاً یک معضل است. ما در همه شهرها پتانسیل و نیروهای خوبی داریم و باید به سمت و سوی استفاده از همین نیروهای بومی حرکت کنیم.
The post ۵۰هزار عضو هیئت علمی جدید نیاز داریم appeared first on عیارآنلاین.