به گزارش سرویس صنعت،معدن وتجارت عیارآنلاین، بهانه خرید نوروزی موجب شد که در روزهای پایانی اسفندماه نود و سه، بازار داغ محصولات چند صنعت را از نزدیک ببینیم. در این بازارها (به ویژه در روزهای منتهی به نوروز) میتوان کارنامه عملکرد یکساله صنایع مربوطه را دید. حجم زیاد خریدهای نوروزی به وسعت کل ایران، میتوانست و میتواند موتور پیشران اقتصاد صنایع بومی مرتبط باشد. اما آنچه در عمل دیده شد، تصویری متفاوت و نگران کننده بود.
یکی از این بازارها، بازار مبل تهران بود که میتوان آن را مهمترین قطب اقتصادی صنعت مبلمان ایران به شمار آورد. در ورای همهمه و حس خوب خرید نوروزی، حضور پرتعداد پرچمها و نمادهای کشور ترکیه نشان از پدیدهای خزنده داشت که میتوان آن را به اختصار، چیرگی روزافزون شرکتها و بنگاههای اقتصادی ترکیه بر بازار بزرگ ایران وصف کرد.
فروشگاههای متعددی با برند محصولات ترکیه در این بازار برپا شده بودند و آنچنان که مینماید، مرتب بر تعداد آنها افزوده میشود. فروشگاههای زیادی هم با واسطه، به عرضه محصولات ساخت ترکیه مشغولند. این فروشگاهها برای نشان دادن اصالت ترکیهای محصولاتشان، از هر ابزاری بهره میگیرند: از قسم و آیه گرفته تا نصب پرچم آن کشور در داخل فروشگاه و حتی پخش موسیقی ترکیهای! حتی در یک مورد، در کمال شگفتی، پرچم بزرگ ترکیه بر سردر یکی از مراکز خرید این بازار نصب شده بود!
آخرین بار که حدود چهار سال پیش از بازار بزرگ مبلمان تهران دیدن کرده بودم، محصولات و برندهای ترکیه جلوه خاصی در این بازار نداشتند. بنابراین میتوانم نتیجه بگیرم که بسیاری از فروشگاههای عرضهکننده محصولات ساخت داخل در همین مدت جای خود را به نمایندگیها یا فروشگاههای محصولات ساخت ترکیه دادهاند. اما تکتک فروشگاههای این بازار بزرگ، نمایندگان کارگاههای ریز و درشت تولیدی مبلمان هستند. بنابراین اگر در یکی از نمایشگاههای این بازار، چند نفر مشغول کار باشند، این افراد احتمالاً جمعی چندده نفره را نمایندگی میکنند که در طول زنجیره تامین محصولات مربوطه مشغول فعالیت هستند. اگر خانواده این افراد را هم لحاظ کنیم، به جمعی چندصد نفره میرسیم که اقتصاد زندگی آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم به برپا و پررونق بودن هر یک از فروشگاههای بازار مبل تهران وابسته است.
وقتی پرچم ترکیه در یکی از فروشگاههای این بازار برافراشته میشود، طبیعتاً این پرچم ایران است که پایین کشیده میشود. بله، در عرصه رقابت اقتصادی، پایین کشیده شدن نام برندهای ایرانی از سردر هر یک از این فروشگاهها، همچون از دست رفتن سنگری میماند که باید برای حفظ آن تلاش میکردیم و نکردیم. اما افسوس که ضربههای اینچنین دیگر آنچنان برایمان دردناک نیست.
البته پیامد تسلیم کردن سنگرهای اقتصادی، تنها به جنبه نمادین آن محدود نمیماند. زمانی که پرچم ترکیه (یا هر کشور دیگری غیر از ایران) در فروشگاهی ایرانی به جای پرچم ایران افراشته میشود، بخش بزرگی از زنجیره تامین محصولات عرضه شده، به خارج از ایران منتقل میشود. از قضا زنجیرههای با ارزش افزوده بالا (شامل طراحی و مهندسی) به کشور مبدا میرود و بخشهایی که در ایران میمانند از جنس واسطهگری، توزیع و بازرگانی هستند. به عبارت دیگر، همان چند ده نفری که در طول زنجیره تامین مبلمان برای یک فروشگاه مشغول کار بودند بیکار میمانند و همان چند صدنفری که اقتصادشان مستقیم یا غیر مستقیم به همین افراد وابسته بود یک گام (شاید هم چند گام!) به فقر نزدیکتر میشوند. بنابراین هر فروشگاه مبلمانی که پرچم ایران را پایین میکشد و پرچم ترکیه را بالا میبرد، زنگ خطر فقر را به صدا در میآورد. اما وقتی بخش بزرگی از بازار تسخیر پرچم ترکیه میشود، باید نگران موج فزاینده فقر بود. البته پیامدهای این تسلیم اقتصادی، در قلمرو اقتصاد باقی نمیماند و لاجرم رنگوبوی اجتماعی، سیاسی و امنیتی به خود خواهد گرفت.
مبلمان ساخت ترکیه که بازار مبل ایران را تسخیر کردهاند، بیگمان از طرح و کیفیت اجرای بهتری برخوردارند و توانستهاند نگاه مشتریان ایرانی را به خوبی به سوی خود جلب کنند. از سوی دیگر، میانگین قیمت آنها دستکم دو تا سه برابر محصولات ایرانی است. بر خلاف نگاه غالب و ناکارآمد سیاستی که در چنین مواردی از مشتری ایرانی تقاضا میکند که کالای ایرانی را (با وجود کیفیت پایینتر آن) انتخاب کند، مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد. باید پرسید که چرا شرکتهای ایرانی نمیتوانند محصولات خود را با طرح، کیفیت و اجرای بهتری از نمونههای ساخت ترکیه تولید کنند؟
اگر چه پاسخ به پرسش بالا پیچیده و چند بعدی است، اما بیگمان ضعف توان نوآوری و فناوری شرکتهای ایرانی در برابر رقبای ترکیهای را نمیتوان کتمان کرد. اگر شرکتهای ایرانی از دانش و فناوری لازم برای تولید باکیفیت و زیبای مبلمان در طرحها و رنگهای مختلف برخوردار بودند، حتماً نسبت به محصولات ترکیهای (با توجه به هزینه کمتر انرژی، نیروی انسانی و حملونقل) مزیت هزینهای داشتند. با علم به این موضوع، باید پرسید که چه عواملی باعث شده که شرکتهای ایرانی در افزایش توان نوآوری خود سرمایهگذاری نکردهاند؟
متاسفانه همین شرایط نگرانکننده در دیگر بازارهای نوروزی (از جمله پوشاک، لوازم آشپزخانه و …) هم تکرار شد. بنابراین، مشکل فراگیرتر و جدیتر از بازار مبلمان است و روایت بالا تنها به عنوان نمونه بود. به نظر میرسد سیاستگذاران صنعت کشور سالهاست که رویکرد خوبی به پرسش بالا و پاسخهای آن نداشتهاند. زمانهای که میشد تنها با تعیین تعرفههای گمرکی و محدودیتهای وارداتی به تولیدکننده و صنعتگر ایرانی کمک کرد، گذشته است. اما به نظر میرسد که سیاستگذاران صنعت ایران همچنان همان خط سنتی قبلی را دنبال میکنند. جالب اینجاست که در همان حوزه هم کارنامه درخشانی وجود ندارد. برای نمونه در موافقتنامه تعرفه ترجیحی بین ایران و ترکیه (که آه از نهاد کارآفرینان ایرانی درآورده)، صادرات محصولات اولیه کشاورزی از سوی ایران و واردات محصولات صنعتی از سوی ترکیه مشمول کاهش تعرفه شدهاند [۱ و ۲].
فراموش نکنیم که اگر این روند خطرناک در شرایط تحریم به وقوع پیوسته، شرایط بعد از تحریم حتماً آن را تعمیق و تشدید خواهد کرد. همه میدانیم که با رفع تحریمها تعداد رقبای خارجی و همچنین توافقنامههای تجاری با دیگر کشورها افزایش خواهد یافت. لذا ادامه همان رویکرد ناکارآمد سنتی در زمان رفع تحریمها میتواند تهدیدات جدی در پی داشته باشد.
به نظر میرسد که مفهوم مدرن و علمی سیاستگذاری نوآوری و فناوری هنوز جای خود را در حوزه صنعت ایران به خوبی باز نکرده است. برخی به اشتباه گمان میکردند و میکنند که موضوع نوآوری، ویژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و احتمالاً وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. همین برداشت نادرست باعث شده که متولیان صنعت کشور (همچون وزارت صنعت، معدن و تجارت)، سیاستگذاری نوآوری را جزو کارکردهای اصلی خود به شمار نیاورند.
ناگفته پیداست که همین برداشت نادرست چه پیامدهایی برای صنعت بومی و توان رقابتپذیری آن در پی داشته است. لذا بهتر است برای وارد کردن اصول مدیریت فناوری و نوآوری در سیاستهای صنعتی کشور وارد کاری کرد تا مگر روند دردناک پایین کشیده شدن پرچمهای ایران در بازارهای داخلی به تدریج متوقف و معکوس شود. باید بتوان شبکهسازی و میانداری را در بنگاههای صاحب برند ایرانی تقویت کرد و با این کار، ظرفیت شرکتهای دانشبنیان و افراد خلاق را در راستای افزایش توان نوآوری صنعت بومی جهت دهی نمود. البته این کار نسبت به کارهایی که اکنون توسط متولیان صنعت کشور (از جمله وزارت صنعت، معدن و تجارت) انجام میشوند، پیچیدهتر است و به نگاههای جدید و تخصصهای متفاوتی نیاز دارد.
نوروز و نو شدن بهاری، موسم خوبی برای تغییر نگاهها و خانهتکانی است. فرصت تعطیلات نوروزی و کاهش بار توانفرسای کارهای روزمره و تکراری، مجال خوبی است برای مدیران و سیاستگذاران صنعت کشور است تا برای افزایش توان نوآوری صنعت چارهجویی کنند. آنها باید بپرسند چه عواملی باعث شده که شرکتهای ایرانی در افزایش توان نوآوری خود سرمایهگذاری نکردهاند؟ چگونه میتوان توان نوآوری بنگاههای ایرانی را به شکلی پایدار افزایش داد؟ چه باید کرد تا پرچم ایران از سنگرهای اقتصادی کشور پایین کشیده نشود؟
[۱]- جهش ۶۹ درصدی صادرات ترکیه به ایران با اجرای موافقتنامه ترجیحی (عیار آنلاین)
[۲]- نامه اعتراض کارآفرینان به دولت (تابناک)
The post پرچمهایی که یکی یکی،پایین میآیند! appeared first on عیارآنلاین.