به گزارش عیارآنلاین، دانشگاه در نگاه نخست، عامل و حامل فرهنگی و فرهنگساز است و علاوه بر رسالت علمی (آموزشی و پژوهشی) که دارد، بازتولید مبانی ارزشی و فرهنگی در جوامع را نیز بر دوش دارند. مروری بر رسالتهای دانشگاه نشان میدهد که این نهاد از اوان شکلگیری و تکوینی خود تا امروز که با دانشگاههای مدرن روبرو هستیم، رسالتها و کارکردهای اجتماعی – فرهنگی و تربیتی، به هر منظور و هر ملاحظه جزء رسالتهای اصلی آنها بوده و کانون تولید و انتقال فرهنگها و ارزشها و سنتها تلقی میشوند و حتی اثربخشی رسالت علمی آنها نیز در گرو همسویی آن با نظام ارزشی و فرهنگی آن جامعه است و فی نفسه ارزش ندارد. بنابراین، تولید، عرضه و انتقال آموزش و پژوهش و فناوریهای حاصل از آن خالی از معنا و ارزش و نگاه فرهنگی نبوده و در ظرف و زمینه فرهنگی آن جامعه است که اهمیت پیدا میکند. چنان که آلدس هاکسلی[۱] در “دنیای قشنگ نو[۲]” نشان داده است، میتوان فنونی برای تولید بردگان یا کنترل مغز و نظایر آن بوجود آورد[۳]. اینکه در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، عرضه و انتقال دانش در بستر چه ارزشها و فرهنگهایی انجام میگیرد، میتواند به توسعه دانش در قلمرو آن فرهنگ، معنا و مضمون متفاوتی بخشد و در نهایت منجر به تربیت افرادی به قول هاینه “مردان اندیشه” شود. وی آن را چنین یاد میکند:
“شما ای مغرور مردان عمل، این نکته را ثبت کنید! شما هیچ نیستید جز ابزار مردان اندیشه، آنان که اغلب در فروتنانهترین گوشههای عزلت، شما را به کار دلخواهتان منصوب کردهاند. ماکسمیلیان روبسپیر صرفاً دست از آستین به در آمده ژان ژاک روسو بود …”[۴].
بیتوجهی به چنین نگاهی در آموزش عالی، با توجه به تحولات پیش روی آن از جمله؛ جهانیسازی آموزش عالی که بنا به دیدگاههایی در پی یکسانسازی اصول، هنجارها و سبک زندگی و ارزشهای خاص و ترویج و تحمیل فرهنگ غالب و ساختارهای اجتماعی مدرنیته (سرمایهداری، عقلگرایی، صنعتی شدن، تکنوکراتی و …) است، میتواند آنها را در مسیر دیگری قرار دهد که مطلوب نظام ارزشی – فرهنگی جامعه و نظام یک کشور نباشد. این در حالی است که بقا و پویایی جوامع و نظامهای ارزشی – دینی در همه جا در تقویت و قوامسازی نظام ارزشی و فرهنگی آن نظام است. در جوامع و نظامهای ارزشی – دینی که پیشینه فرهنگی بارزتر است، در چنین شرایطی اساساً پیشینه و نظام فرهنگی آن جامعه باید مورد توجه جدی قرار بگیرد و دانشگاه به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی و فرهنگساز جامعه، باید با این چالشها مواجه نموده و به رسالتهای خود در این زمینه جامه عمل بپوشاند.
در کشور ما، مقوله انتقال میراث ارزشی – فرهنگی اسلامی – ایرانی با اینکه در رسالتها و اسناد بالادستی و راهبردی نظام آموزش عالی و دانشگاهها پررنگ و برجسته دیده شده است، اما در عرصه عمل، موفقیت چندان بارزی از خود نشان ندادهاند و آن طور که شایسته و بایسته نظام ارزشی و فرهنگی دینی و ملی ما باشد، عمل ننمودهاند. اینکه نظام آموزش عالی و دانشگاههای ما تاچه حدی در قبال نقادی نظامهای اجتماعی و فرهنگی و الگوبخشی و هویتبخشی فرهنگی و اجتماعی جامعه و بویژه دانشجویان تأثیرگذار بودهاند، محل تأمل است. دانشگاه که به تعبیر حضرت امام (ره) باید کارخانه انسانسازی و مبدأ تحولات کشور (من جمله تحولات اجتماعی و فرهنگی و تربیتی) باشد و در احیاء و حفظ ارزشهای اسلامی و ملی خود و جامعه کوشا باشد، نه تنها در نسبت مخاطبپذیری و اثرگذاری ارزشی – دینی بیتحرک هستند، بلکه در نسبت ارزشهای و هنجارهای جامعه و نظام خنثی عمل مینمایند و در بهترین حالت اگر کارکرد دانشگاههای ما ارزشستیز- فرهنگستیز نباشند، میتوان گفت که ارزشگریز – فرهنگگریز بوده است.
در این میان، نقش اقشار دانشگاهی بویژه اعضای هیئت علمی حائز اهمیت اساسی است. در گذشته نه چندان دور، اعضای هئیت علمی در نهادینهسازی، استحکام و قوامسازی نظام ارزشی – فرهنگی جامعه و خانوادهها و در تربیت و هویتدهی ارزشی – فرهنگی دانشجویان، مرجعیت، منزلت و جایگاه و اقتدار سنتی داشتند، اما اکنون این نقش روز به روز کمرنگتر و حسرتبارتر میشود.
سؤالی که در اینجا میتوان مطرح کرد، این است که دلیل و چرایی کم رنگ شدن نقش مرجعیتی و اقتدار سنتی اقشار دانشگاهی بویژه اساتید دانشگاه در این عرصه در بین جامعه و دانشجویان چیست؟ نسبت فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاههای ما با مبانی و مسائل ارزشی – دینی و فرهنگی جامعه چگونه است؟ آیا صرف گنجاندن فعالیتهای فرهنگی – اجتماعی و تربیتی در نظام ارزیابی و ارتقاء اعضای هیئت علمی و به تبع آن شرکت آنها در کارگاهها و همایشهایی با رویکرد به اصطلاح فرهنگی – اجتماعی و تربیتی، میتواند نوید بخش تحقق رسالتهای آنها در این زمینه باشد؟
_______________________________________________________________________
[۱] . Aldus huxley
[۲] . The Brave New World
[۳] . پایا، علی (۱۳۸۵)، دانشگاه، تفکر علمی، نوآوری و حیطه علمی.
[۴] . پوپر، کارل (۱۳۷۹)، اسطوره چارچوب: در دفاع از علم و عقلانیت.
The post تأملی در نقش الگوبخشی و هویتبخشی سنتی اعضای هیئت علمی appeared first on عیارآنلاین.