به گزارش عیارآنلاین، مهمترین سازوکار شناخت استاد برتر و کارآمد در حوزه آموزش عالی، رتبه بندی علمی است که بر اساس آیین نامه ارتقای اساتید (پیشنهاد وزارت علوم و مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی) صورت می گیرد. آخرین آیین نامه ارتقای اساتید مربوط به سال ۱۳۸۹ می باشد که تکمیلی بر مصوبه سال های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شنیده ها نیز حاکی از آن است که وزارت علوم درصدد ارائه آیین نامه جدیدی به شورای عالی انقلاب فرهنگی و تغییراتی در سطح امتیازات و شرح بندهای مختلف آیین نامه ارتقاست.
ناگفته پیداست آنچه از این آییننامه و طی سالهای گذشته نصیب کشور شده تنها جهش روز افزون آمار مقالات علمی و بهبود شاخص تولید علم از منظر آمارهای جهانی است. در حالی که این آمار و ارقام واجد نقش خاصی در پیشبرد اهداف کشور و منتج به تولید و ایجاد ثروت نیستند و مهمترین سند بر این مدعا نیز سعی چندباره سیستم های حاکمیتی آموزش عالی کشور در جهت دهی آیین نامه به سمت و سوی رفع موانع و نیازهای کشور بوده که همچنان با عدم موفقیت همراه است و مسئولین آموزش عالی با ارائه ویرایشی جدید سعی در بهبود چندباره آن دارند.
شایسته تر آن است که برای بهبود چنین وضعیتی با برنامه ای دوراندیشانه و حساب شده به سمت الگوهایی کارا پیش رفت تا آموزش عالی کشور هم در راستای حل مشکلات و مسائل کشور پیش رود و هم به عنوان سیستمی زنده و پویا بتواند با آهنگی دائمی و مستقل از مولفه های بیرونی به رشد و ارتقای خود ادامه دهد. از این منظر، در نوشتار حاضر ابتدا بر نقد ساختاری آیین نامه فعلی تمرکز می کنیم و پس از آن به ارائه ساختاری برای ارزیابی و ارتقای اساتید، مبتنی بر تفکر سیستمی، درونزا و موثر خواهیم پرداخت.
طی هفته های اخیر پیش نویس پیشنهادی جدیدی از سمت وزارت علوم مبنی بر اصلاح آیین نامه ارتقای اساتید به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شده که با تغییراتی در نحوه و سطح امتیاز دهی به فعالیت های اساتید به همراه کسر برخی از بندهای توضیحی آیین نامه قبلی همراه است.(۱)
در ادامه برخی نکات که از پیش نویس مذکور برمی آید عنوان میشود.
* در کلیه بخشها و به صورتی اندک، برخی شرح امتیازات بازنویسی شده و مصادیق محدود شده است. به طور کلی شرح جزئیات در بیشتر موارد حذف شده و شرایط هر بند توسعه یافته است، به گونه ای که بازتر و قابل تفسیر پذیری بیشتری باشند.
این نکته از آنجایی که دست هیئتهای ممیزه را برای اعطای امتیازات منطقیتر (با توجه دریافت ایشان از آثار و دستاورهای اساتید) بیشتر باز میگذارد، امری مطلوب تلقی شده، اما تفسیرپذیری بیشتر و به اصطلاح گردکردن مصادیق، متون و نظرات را قابل مناقشه کرده و حاشیهای برای بروز اولویتهای فردی، کمرنگ شدن ضوابط علمی و حاکمیت شایسته سالاری را فراهم خواهد آورد.
* توجه به ابعاد مختلف شخصیتی و سعی در لحاظ داشتن کلیه توانمندیهای اساتید دانشگاهها، طراحان آیین نامه را بر آن داشته تا فعالیت های فرهنگی و اجتماعی اساتید را ذیل توجه قرار دهند. اما آنچه متن پیشنهادی را متمایز کرده، برداشته شدن حداقل امتیازات مورد نیاز برای ارتقا در زمینه های فرهنگی و اجتماعی است که از نقاط قوت پیشنهاد جدیدی بوده و نقش آفرینی موثرتر اقدامات علمی و تخصصی را باعث خواهد شد.
* در بخش آموزشی آییننامه و ارزیابی کیفیت تدریس مهمترین اتفاق، ارزیابی و نمرهدهی وضعیت تدریس اساتید تنها توسط دانشجویان بوده که در این زمینه آیین نامه فعلی (مصوب ۱۳۸۹) حق رأی و اعطای امتیازاتی از جانب گروه و دانشکده را نیز در خود داشت و صد البته تنها مرجع درست برای ارزیابی این امر، دانشجویانی خواهند بود که در کلاس درس حاضر شده و کیفیت تدریس در تواناییهای علمی آتی ایشان قابل باور خواهد بود.
* در بخش پژوهشی و امتیازات جدید اتفاق خاصی رخ نداده و تنها به دستکاری برخی امتیازات اکتفا شده است. این موضوع و نقش پررنگ آن در جهش آمار مقالات و بررسی تأثیر آن در پیشرفت همه جانبه علمی کشور در بخش بعدی یادداشت مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
* نکته آخر در خصوص امتیازات حاصل از فعالیت های اجرایی و مدیریتی اساتید است که برخی از آنها ارتباط خاصی به فضای دانشگاه و تدریس ندارد. اگرچه این بخش در مصوبات قبل نیز وجود داشته، اما شایسته است از طراحان و پیشنهاد دهندگان محترم سوال شود که چه مولفه ای ذیل فعالیت های مدیریتی مشاهده کرده اند که بابت آن باید مقام بالاتر علمی به فرد اعطا کرد و اختیارات و امکانات آموزشی و پژوهشی وی را افزایش داد؟ سوابق و سمت های مختلف و بعضاً متعدد برخی استادان که در فضای سیاسی و اجرایی کشور مشغول به خدمت هستند بیشتر شایسته قدردانی و مفید فایده برای جامعه علمی است؟ یا استادانی که در همین زمان به تربیت شاگردان و افزودن بر غنای علمی خود مشغول بوده اند؟ آیا فاصله گرفتن استاد از فضای تحقیق و تتبع و اشتغال به امورات جاری و مدیریتی، بر افزایش وزن علمی وی میافزاید یا به عکس دارایی فکری را از خاطر برده و باعث دوری وی از دانش روزآمد در تخصص خود خواهد شد؟
گرچه حضورو خدمت در عرصه های مختلف شایسته توجه و تقدیر است، اما چرا این پاداش و اجر نهادن باید از سوی دانش و دانشگاه هزینه شود؟
با وجود تمامی این تفاسیر و دقت در بند بند آیین نامه های ۱۰ سال گذشته ارتقای اساتید، آنچه به نظر میرسد عدم حصول نتیجهای مطلوب از ادامه روند حاضر برای کشور و مردم خواهد بود که اگر چنین بود، بازخورد و نتیجه بخشی آن طی این سالها بر همگان روشن میشد یا حداقل شاهد بازنویسی مکرر آن در بازههای زمانی کوتاه نبودیم.
_________________________________________________________________________________-
(۱) آیین نامه مصوب ۱۳۸۹ نیز با تغییراتی به همین شکل نسبت به مصوبه ۱۳۸۷ و آن نیز نسبت به مصوبه ۱۳۸۳ همراه بوده است. شفاف تر آنکه تغییرات در سال های گذشته عمدتاً سطحی بوده اند و اساس آیین نامه همواره همین ساختار فعلی را دارا بوده.
The post آییننامه ارتقای اساتید در هزار توی تغییر(۱) appeared first on عیارآنلاین.